آسمون بی ابره
اما می دونم می خواد بباره
می دونم چقدر دلش می خواد گریه کنه
درست مثل من
شب هزارویکم شد وهنوز
وقتی از کنارم رد می شی پوزخند می زنی
بوی عطرت آشناست
انگار یه جایی دیدمت
توی خاطره هام؟رویاهام؟......نمی دونم
***
-ببخشید دیروز سر کلاس استاد..... بودین؟
-بله.
-میشه جزوتون رو بدین؟
-بفرمایید
مجبور بودم برگردم.کاش می تونستم ازت بپرسم تکه ی گم شده ی داستان من تویی؟
خندیدی.......به دست خط من.خندیدم.چون خودم هم نمی تونستم بخونمش.شاید هم می تونستم.می خواستم از اون ثانیه های کوتاه استفاده کنم بلکه واسه یه بارم که شده شهامت نگاه کردن به چشمات رو داشته باشم.
-خوب بچه ها تا کجا درس داده بودم؟
استاد.......نشدونتونستم.
هنوزم بوی عطرت میاد....
واییی این پستت اتیش زد منو...کاشکی واسه منم یه عطری بود که وقتی میرفت بوش هنوز میموند...
تو تو بهشت زندگی میکنی دختر...خودت خبر نداری...
یه کم از دلگیری هات روو لازم دارم...
خدایا قلب من از سنگ شده...
کاشکی زودتر خلاص شم...
سلام...وب زیبایی داری...به منم سری بزن..وسیع باش،تنها،سر به زیر و سخت
سلام یاس گلم
منم یه کسی رو داشتم که عطش جونم و اتیش می زد ژس تو هم عاشق
واییییییییییی نمی دونم چی بگم
مواظب خودت باش دوست جونم
عجب !!! آدم تو خلقت این موجودات جنس مخالف چهار چشم میمونه ..... این همه احساس ... حواست باشه اینجا کره زمینه و این موجودات انسانی خیلی هم انسانی عمل نمی کنن به قول یکی از دوستان واسه اونه واسه اونه ....
سلام وبلاگ زیبایی دارین کاش فقط فونتو کمی بزرگتر می گرفتین تا پیرمردهایی مثل من به زحمت نیفتن
در مورد مشکلتون هم باید بگم هر حادثه ایی یک پیامی داره امیدوارم پیامشو بگیرین
در پناه خدای مهربون
یاس جون مرسی که به من یر زدی .من اون گل را به تمام عاشقا تقدیم کردم اما خودم خوشبختانه یا متاسفانه عاشق نشدم.راستی منتظرتم به من سر بزن.
سلام من لوگی شما را تا امشب داخل وبلاگم میزارم
در ضمن اگر میشه یک سر به بخش نظر دهی بروید و فاصله زمانی بین نظر دهی توسط یک شخص رو غیر فعال کنید تا من بتونم برای یک مطلب هر چند بار که خواستم نظر بدم و مثل الان نروم در یک مطلب دیگر نظر بدم