بی کران رویاهایم را به خاموشی سپردم.
سالها گذشته است و من هنوز هم طعم تلخ شکست را سیاه می دانم.
باور این که همیشه من می مانم و من .........
***
ـراستی یاس چند وقت پیش بردیا رو دیدم.
-خودشو گرفته بود؟
-نه اتفاقا سلام و علیک کردیم.
............راستی خبر داری یه دو-سه هفته ای میشه که با یکی از بچه های دانشگاه دوست شده؟
-..........چه جالب.........
بر می گردم و در دور دستها صدای کر کننده ی ناقوسی را می شنوم.
ناقوسی که نوای خاک سپاری رویاهایم را فریاد می زند.
نوشته هات قشنگه
من میخوام لینک شما را بزارم
اجازه هست؟
سلام
بابا مگه نگفتم اگر به روز میکنی ما رو از کلماتتون بی بهره نکنی
خب ولی جداْ مطلب بسیار ژر معنا و خوبی بود من خوشم اومد
به روز کردم خوشحال میشم به ما سر بزنی
سلام . مرسی که بهم سر زدی . ممکنه بگی چه اتفاقی برات بیش اومده که اسم من ناراحتت میکنه .... کسی دلتو شکسته ..... منتظر جوابتم
سلام یاس گلم
همشون عین همن
ناراحت نباش
مواظب خودت باشی
اول : گلی که عکسش اینجا بود حتی بعد از پژمردن هم به یه دردی میخوره میشه تو آونگ کوبید و از پودرش یه جوشیده درست کرد که میتونه آثار معجزه آسایی داشته باشه
دوم : مسلما میدونی چی میخوای ولی واقعا میدونی ؟؟
سوم : در نهایت خندیدم چون خوب که نگاه کنی داستان زندگی آدمها هم همه اش تکراری شده کلیت داستان یه جوره بهتره تو هم بخندی این ساده ترین راهه و البته سه تا نقطه
مرسی که سر زدی
آخرین باری که گریستم در خانه نشسته بودم پاسی از شب گذشته بود
به سایه ها و سوسوی چراغها خیره شده بودم
همه ی آنچه دارم می دهم تا از دستشان رها شوم
کاش میشد.
سلام.قشنگ بود و قشنگ تموم شد . زنده باشن تمام آرزوهای بزرگ.
سلام .مرسی از اینکه بهم سر زدی .... خیلی جالب بود خوشم اومد .... بازم بهم سر بزن ..... بای
دوست داشتن کسی که نمی دونی چه احساسی بهت داره خیلی سخته. اما اگه واقعا عاشقی باید صادقانه بهش بگی .
خودت رو راحت می کنی .